English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 271 (3380 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
entry U شرکت کننده
contributor U شرکت کننده
contributors U شرکت کننده
participant U شرکت کننده
participants U شرکت کننده
participating U شرکت کننده
participative U شرکت کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
bidder U شرکت کننده در مناقصه یامزایده
bidders U شرکت کننده در مناقصه یامزایده
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
nap U بهترین شرکت کننده
napped U بهترین شرکت کننده
napping U بهترین شرکت کننده
naps U بهترین شرکت کننده
camper U شرکت کننده در اردو کسی که در چادر زندگی میکند
campers U شرکت کننده در اردو کسی که در چادر زندگی میکند
underwriter U صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
underwriters U صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
pcm U شرکت تولید کننده تختههای جانبی که سازگار کامپیوتر تولیدکننده دیگر باشند
shot putter U شرکت کننده در پرتاب وزنه وزنه پران
shot putters U شرکت کننده در پرتاب وزنه وزنه پران
veteran U سرباز قدیمی یاسرباز شرکت کننده درجنگهای گذشته
veterans U سرباز قدیمی یاسرباز شرکت کننده درجنگهای گذشته
fleet U گروه قایقهای شرکت کننده درمسابقه
fleets U گروه قایقهای شرکت کننده درمسابقه
crusader U شرکت کننده درجنگهای صلیبی
crusaders U شرکت کننده درجنگهای صلیبی
walker U شرکت کننده در مسابقه راهپیمایی
walkers U شرکت کننده در مسابقه راهپیمایی
supplier U شرکت تولید کننده
suppliers U شرکت تولید کننده
producer U شخص یا شرکت یا کشور تولید کننده
producers U شخص یا شرکت یا کشور تولید کننده
air force component U نیروی هوایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
air force component U نیروی هوایی شرکت کننده در عملیات
army commander U فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
army landing forces U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
attack transport U ناوحمل و نقل شرکت کننده درنیروی اب خاکی
c & f U قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
combat resolution U تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
commitment board U هیئت بررسی وضع پرسنل شرکت کننده در رزم کمیته تشخیص سلامت فکری افرادجنگی
COMPAQ U شرکت کامپیوتر شخصی آمریکایی که اولین تولید کننده برای IBMPC بود
component change order U دستورالعمل تغییر یک نیروی شرکت کننده در عملیات
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
deathlete U شرکت کننده در مسابقه دهگانه دو و میدانی
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
entrymate U اسب شرکت کننده همزمان بااسب دیگر برای شرط بندی
forty niner U شرکت کننده در مهاجرت سال 9481 بکالیفرنیا درجستجوی طلا
freightliner U شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
hurdler U شرکت کننده در مسابقه پرش از مانع
marathoner U شرکت کننده ماراتون
merrymaker U شرکت کننده درجشن وسرور
navy component U نیروی دریایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
off roader U شرکت کننده در مسابقه مخصوص در مسیر طولانی در زمینهای ناهموار
off roader U شرکت کننده درمسابقه موتورسیکلت رانی درزمینهای ناهموار برای چندصد مایل
olympian U شرکت کننده بازیهای المپیک
pacer U شریک نوبتی بازیگروقتی که شرکت کننده کم باشد
participant observer U مشاهده گر شرکت کننده
pentathlete U شرکت کننده در مسابقه پنجگانه دو و میدانی
service component U نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات
sortie number U تعداد هواپیماهای شرکت کننده در پرواز
sortie reference U تعدادهواپیماهای شرکت کننده درپرواز
supply company U شرکت تامین کننده
symposiast U شرکت کننده درسمپوزیم
tenderer U شرکت کننده در مناقصه یامزایده
tenderer U شرکت کننده در مزایده یامناقصه
third party lease U توافقنامهای که بوسیله ان یک شرکت مستقل تجهیزاتی رااز سازنده خریده و به استفاده کننده کرایه میدهد
semi-finalist U شرکت کننده در مسابقهی نیمه نهایی
semi-finalists U شرکت کننده در مسابقهی نیمه نهایی
Other Matches
letterheads U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterhead U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation U شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
limited company U شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
constituent company U شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
international finance corporation U شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company U شرکت مادر شرکت مرکزی
private U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
outsource U به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
paperless U شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
houses U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
business group U شرکت سهامی [شرکت]
body corporate U شرکت شرکت سهامی
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
business U شرکت
businesses U شرکت
firmer U شرکت
corporation U شرکت
firm U شرکت
firmest U شرکت
corporations U شرکت
firms U شرکت
consociation U شرکت
contributions U شرکت
contribution U شرکت
concern U شرکت
concerns U شرکت
EIS U ول شرکت
enterprise U شرکت
enterprises U شرکت
association U شرکت
handing U شرکت
hand U شرکت
associations U شرکت
cahoot U شرکت
fellowsh U شرکت
incorporation U شرکت
participation U شرکت
company U شرکت
partnerships U شرکت
house U شرکت
housed U شرکت
houses U شرکت
partnership U شرکت
companies U شرکت
holding company U شرکت مرکزی
voluntary partnership U شرکت اختیاری
company network U شبکه شرکت
pall bearer U شرکت میکند
assisting U شرکت جستن
businesses U شرکت تجاری
assist U شرکت جستن
holding company U شرکت مالک
assisted U شرکت جستن
assists U شرکت جستن
corporatism U شرکت گرایی
tandy corporation U شرکت Tandy
airlines U شرکت هواپیمایی
airline U شرکت هواپیمایی
private enterprise U شرکت خصوصی
winding up U انحلال شرکت
subsidiary U شرکت تابعه
go into U شرکت کردن در
microsoft corporation U شرکت مایکروسافت
memorandom of association U اساسنامه شرکت
memorandum of association U اساسنامه شرکت
ncr corporation U شرکت NCR
joint-stock company U شرکت سهامی
C.O U مخفف شرکت
business U شرکت تجاری
participable U شرکت بردار
entrepreneurs U موسس شرکت
entrepreneur U موسس شرکت
unlimited liability company U شرکت تضامنی
unity U وحدت شرکت
founders U موسس شرکت
sit in on <idiom> U شرکت درجلسه
foundering U موسس شرکت
play ball with someone <idiom> U شرکت منصفانه
intel corporation U شرکت اینتل
participable U شرکت کردنی
partaken U شرکت کردن
partake U شرکت کردن
subsidiaries U شرکت تابعه
equity U حق صاحبان شرکت
equities U حق صاحبان شرکت
insurance company U شرکت بیمه
partakes U شرکت کردن
partaking U شرکت کردن
corporations U شرکت سهامی
private company U شرکت خصوصی
proportional liability partnership U شرکت نسبی
parcenary U شرکت مشاع
joint stock U شرکت سهامی
joint stock company U شرکت سهامی
to take part [in] U شرکت داشتن [در]
joint-stock companies U شرکت سهامی
proprietary company U شرکت خصوصی
house flag U پرچم شرکت
inveluntary partnership U شرکت قهری
invalidation of company U بطلان شرکت
to play at U شرکت کردن در
foundered U موسس شرکت
founder U موسس شرکت
corporation U شرکت سهامی
parent company U شرکت اصلی
private corporation U شرکت خصوصی
trading company U شرکت تجارتی
share [in] U شرکت [سهم] [در]
societies U شرکت کمیته
society U شرکت کمیته
parent company U شرکت مادر
a stand-alone company U یک شرکت مستقل
to sit out U شرکت نداشتن در
parcenary U شرکت در ارث
affiliated company U شرکت وابسته
cooperative society U شرکت تعاونی
corporate appraisal U ارزیابی شرکت
corporately U بصورت شرکت
corporativism U شرکت گرایی
participated U شرکت کردن
managers U یس بخش در شرکت
principal U شرکت اصلی
compulsory partnership U شرکت قهری
participate U شرکت کردن
acting company U شرکت عامل
cooperative U شرکت تعاونی
cooperative company U شرکت تعاونی
manager U یس بخش در شرکت
principals U شرکت اصلی
stock company U شرکت سهامی
employer's liability insurance company U شرکت بیمه
dissolution of a company U انحلال شرکت
winding up of a company U انحلال شرکت
dissolution of partner ship U فسخ شرکت
partook U شرکت کردن
contributing U شرکت کردن
contributes U شرکت کردن
doctor to the company U پزشک شرکت
stand-ins U شرکت کردن
contribute U شرکت کردن
stand-in U شرکت کردن
electric company U شرکت برق
subsidiary company U شرکت فرعی
participates U شرکت کردن
datapro U یک شرکت تحقیقاتی
economic unit U خانوار شرکت
stand in U شرکت کردن
contributed U شرکت کردن
aiding and abetting U شرکت در جرم
shipping company U شرکت کشتیرانی
article of association U اساسنامه شرکت
participation U شرکت در جرم
participation U شرکت کردن
general partnership U شرکت تضامنی
article of a company U اساسنامه شرکت
certificate of incorporation U شرکت نامه
champerty U شرکت در دعوا
articles of assosiation U اساسنامه شرکت
associativity U شرکت پذیری
take a hand at U شرکت کردن در
associative U شرکت پذیر
associated company U شرکت وابسته
shipping agent U شرکت حمل
branch of a company U شعبه شرکت
complicity U شرکت در جرم
liquidation U تصفیه شرکت
sit out U شرکت نداشتن در
civil partnership U شرکت مدنی
artieles of association U شرکت ناور
partnership U شرکت تضامنی
Recent search history Forum search
2Some of my translations are missing !
1WHAT IS THE MEANING OF HANANEH
1confinement factor
1They decided to buy the company outright.
1معنی lead lag compensator
1مدیرامورمالی شرکت
4express, overexpression
1بدین وسیله از شما صمیمانه دعوت به عمل می آید، تا در برنامه ی که به مناسبت سپاس گذاری و قدر شناسی از مساعدت های مالی کشور جاپان، که از جانب اداره محلی بامیان برنامه ریزی گردیده است، شرکت ورزیده ممنون
1The generator is maintaining its terminal voltage at 1.0 p.u. under voltage regulator action.
1شرکت ما متحمل ضررو زیان مالی زیادی شده است
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com